مهرانه مهینترابی
مهرانه مهینترابی (زاده ۲۰ مرداد ۱۳۳۶ در کرج) بازیگر ایرانی است او تا کنون ازدواج نکرده است.
او
فرزند چهارم یک خانواده هفت نفری است و جز او کسی در خانواده فعالیت هنری
ندارد. اولین تجربه بازیگری او ایفای نقشی در تئاتر تله نوشته محسن یلفانی و
به کارگردانی خانم دیانا و در سال ۱۳۵۶ بود.
وی با فیلم گلبهار به
کارگردانی تهمینه اردکانی در سال ۱۳۶۵ به سینما آمد و با مجموعه تلویزیونی
مش خیرالله صندوقچه اسرار در سال ۱۳۷۰ عضوی از خانواده مجموعههای
تلویزیونی شد و با نقش آفرینی در مجموعه همسران و خانه سبز به اوج محبوبیت
رسید.
او همچنین دارای لیسانس بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران میباشد.
او
هنوز مجرد است و در پاسخ به این سؤال که چرا ازدواج نکردهاست جواب داد:
ازدواج را دوست داشتم اما باید تنها میماندم. من هم عاشق فرزند هستم و
دوست دارم برای افراد خانوادهام آشپزی کنم. اما از آنجا که بازیگری وجودم
را ساخته بود نمیتوانستم به راحتی از حرفهام بگذرم.
مهرانه مهین
ترابی زنی مدیر و به قول خودش تا حدی سلطه جو، که در شرایط بسته و مردسالار
اوایل دهه هفتاد، توانست با یک کمدی مخصوص به خود، قالبی جدید از زنان روز
جامعه را به تصویرر بگذارد. او بلافاصله بعد از «همسران»، در نقش «عاطفه»
سریال «خانه سبز»، در قالب زن امروزی دیگری قرار گرفت و در مقابل زنده یاد
خسرو شکیبایی، یک بار دیگر در بازیگری به اوج موفقیت رسید.
مصاحبه با مهرانه مهین ترابی:
در دوران کودکی چگونه بودید؟
در
سن 10 سالگی که بچه های دیگر دنبال بازی بودند و آهنگ های الکی گوش می
کردند شدیدا به آهنگ های شارل آرناوور، خوانده مشهور فرانسوی علاقه داشتم.
آیا تا الان احساس شکست کردید؟
به
یاد ندارم در زندگیام تا به امروزطعم واقعی شکست را چشیده باشم.شکستها و
زمین خوردنها نتوانست امیدم را کمرنگ کند.تنها یک بار با تمام وجودم غم
را باور کردم و فکر کردم که زمین خوردم.قضیه بر میگردد به ۱۳ سالگیام؛
زمانی که پدرم را از دست دادم.دوره سختی بود اما حتی همین حس هم خیلی زود
به یک امید تبدیل شد.
• مادرم زنی مقتدر و محکم بود. پس از مرگ پدر
روی پای خودش ایستاد.همیشه با دیدن او محکم بودن را مرور میکردم.حتی اگر
به بلوغی که شما میگویید نرسیده باشم اما سعی کردم محکم باشم.خب دیگر فقط
یاد و خاطرات پدر بود.باید این قضیه را باور میکردم.افسردگی را دوست
نداشتم و با کسانی که یاد گرفتند زندگیشان را با آه و گریه بگذرانند و یاد
نگرفتند امید را ببینند نمیتوانم کنار بیایم.حداقل در آن زمان سعی ام را
کردم که شکستها و غمها زمینم نزنند.
- ۰ نظر
- ۱۵ مهر ۹۷ ، ۰۵:۰۴